آسیب شناسی روانی و نظام های طبقه بندی اختلال های روانی شاخه ای از روانشناسی است که رفتارهای بیمارگونه یا غیرطبیعی را بررسی می کند.
به عبارت دیگر ، آسیب شناسی روانی مطالعه بهزیستی روانشناختی افراد مبتلا به اختلالات روانی بر اساس ناهنجاریهای رفتاری یا رفتارهای ناسازگار آنها است. آسیب شناسی روانی به عنوان یکی از مبانی اصلی روانپزشکی و روانشناسی بالینی ، دانشی است که اختلالات و بیماریهای روانی را توصیف و طبقه بندی می کند و با علت شناسی و بررسی علل این اختلال سروکار دارد.
تاریخچه و پیشینه تاریخی آسیب شناسی روانی
از گذشته تاکنون ، انسان همیشه نگران سلامت جسمی و روحی ، روابط اجتماعی و جایگاه خود در جهان بوده است ، وی س questionsالات و فرضیات زیادی را در این زمینه مطرح کرده و برخی نظریه ها را نیز ارائه داده است. اگرچه علم ، فناوری و اطلاعات جدید بسیار کارآمدتر ، منطقی و م logثرتر از دانش و اطلاعاتی است که در گذشته در مورد اختلالات روانی و علل آن وجود داشته است ، اما بررسی تاریخچه آسیب شناسی روانی خالی از لطف نیست ؛ زیرا زمینه شناخت دیدگاه ها و نظریه های جدید را فراهم می کند و اطلاعاتی را در اختیار ما قرار می دهد که برای درک و ارزیابی این علم مفید خواهد بود.
نظریه های اولیه و خرافی درباره بیماری روانی
در یونان باستان علت رفتار غیرطبیعی بیماران روانی نیروهای ماورایی و جادویی مانند شیاطین ، ارواح شیطانی و موجودات شیطانی قلمداد می شد. نظریه های اولیه در مورد اختلالات روانی این بود که شیاطین ، دیوها ، دیوها ، ارواح شیطانی یا ارواح حیواناتی مانند گرگ ها دارای رفتار کنترل شده هستند. کلمه “دیوانه” به معنی “دیوگونه” و “مجنون” به معنی “جنزده” نیز بر اساس این عقیده است. طبق این اعتقاد ، در معالجه بیماری های روحی سعی شد ارواح شیطانی و شیطانی از بدن فرد بیمار با روش هایی مانند شلاق ، شکنجه و استفاده از جادو و جادوگری دفع شود.
نظریههای جسمانی درباره بیماریهای روانی
حدود 400 سال قبل از میلاد، بقراط، اولین پزشک و دانشمندی بود که مداخله خدایان و تسخیر دیوها و ارواح را در ایجاد بیماریها رد کرد و برای اولین بار قاطعانه گفت هر بیماری یک علت طبیعی دارد و با یافتن علت بیماری و برطرف کردن آن میتوان بیماریها را درمان کرد. به همین دلیل است که بقراط را پدر علم پزشکی مینامند. قبل از بقراط اعتقاد رایج این بود که قلب انسان جایگاه زندگی هیجانی و حیات روانی اوست، اما بقراط مغز را به عنوان عامل هوشیاری و فرمانده بدن توصیف کرد و وجود اختلال در مغز را علت بیماریهای روانی دانست.
او معتقد بود علت حملات صرع هم آسیبهای مغزی است. بقراط بیماریهای روانی را به سه دسته «مانیا» (Mania)، «مالیخولیا» (Melancholia) و «زوال عقل» (Dementia) تقسیم کرد و درباره افسردگی، حالات گمگشتگی، روانپریشی، هیستری و ترسهای غیرمنطقی که امروزه آنها را «فوبیا» (Phobia) یا ترس مرضی مینامیم، نظریاتی را بیان کرد.
بقراط تأکید داشت از آنجا که بیماریهای روانی و آسیبهای مغزی علل طبیعی دارند، باید مانند سایر بیماریها از طریق روشهای طبیعی درمان شوند. او و پیروانش برای درمان بیماریهای روانی روشهایی مثل استراحت، حمام کردن و رژیمهای غذایی خاص را تجویز میکردند.
سیستم طبقه بندی ICD
یکی از محبوب ترین سیستم های طبقه بندی اختلالات روانی ، طبقه بندی بین المللی بیماری ها است که در سراسر جهان به عنوان ابزاری تشخیصی برای اپیدمیولوژی ، مدیریت بهداشت و اهداف بالینی مورد استفاده قرار می گیرد. این سیستم که به اختصار ICD نامیده می شود ، اساس بسیاری از سیستم های طبقه بندی دیگر از جمله DSM است.
سیستم طبقه بندی ICD برای اولین بار در سال 1939 توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) به عنوان لیست آماری دلایل مرگ در سطح بین المللی ارائه شد. در سال 1948 ، لیست قبلی گسترش یافت و لیستی جامع و طبقه بندی شده از کلیه بیماریهای روحی و همچنین صدمات و دلایل مرگ به لیست آماری قبلی اضافه شد. این سیستم طبقه بندی بارها مورد تجدید نظر قرار گرفته و آخرین نسخه آن ، ICD-11 ، در سال 2018 (1397) منتشر شده است.